سخنی از پیامبر(ص)
معاذبن جبل گفت: روزی در خانه ابوایوب انصاری نزد رسول خدا(ص) نشسته بودم. به آن حضرت عرض کردم: ای رسول
بیشتر بخوانیدمعاذبن جبل گفت: روزی در خانه ابوایوب انصاری نزد رسول خدا(ص) نشسته بودم. به آن حضرت عرض کردم: ای رسول
بیشتر بخوانیددکتر حسینی از رفقا تعریف می کرد که روزی سر کلاس استاد معارف خود نشسته بودیم، یکی از دوستان از
بیشتر بخوانیدپیامبر صلی الله علیه و آله همراه یکی از صحابیان از کوچه ای می گذشتند. شخص بی سر و پائی
بیشتر بخوانیدمردی نادان در محضر ارسطو بر مردی دانا خرده گرفت و از او بدیها گفت. دانا نیز خاموش نماند و
بیشتر بخوانیدترافیک سختی بود، سر پیچ از گره ترافیک خلاص شدم و گازش را گرفتم، هنوز دنده را عوض نکرده بودم
بیشتر بخوانیدهرکس که از کنارش می گذشت از صدای بلند صحبت کردنش و بکار بردن حرفهای رکیک و نابجا، نگاه چندش
بیشتر بخوانیدساعت پنج بعد از ظهر بود، رفته بودم یک کلیشه فلزی را به کارگاه بدهم تا درست کند. کارگاه بسته
بیشتر بخوانیدزبان از نعمتهای بزرگ خداست و از لطائف صنع احدیت است. بدیهی است ایمان و کفر که آخرین پایه طاعت
بیشتر بخوانیدبه هنگام غیبت معلم کلاس و رفتن سر کلاس، ناظم مکتب به بنده گفت: که فلان دانش آموز به هنگام
بیشتر بخوانیدمالک اشتر که از امراء ارتش اسلام و فرمانده سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام بود، روزی از بازار کوفه عبورمیکرد. وی
بیشتر بخوانید