دعای پدر

لکنت زبان داشت، هر چی می خواست بگوید، کلمه در دهانش گیر می کرد. پدرش احتیاج به آزمایش ادرار داشت، شیشه آزمایش را مادر دست پسر داد تا به آزمایشگاه ببرد. پدر دید، خجالت کشید، به مادر گفت: بهتره شیشه را لای پارچه ای ببندی بچه ام خجالت نکشد. فرزند رو به پدر کرد و گفت: بابا افتخار می کنم بتوانم کاری برای پدرم انجام دهم. بعد شیشه نجس ادرار را با تواضع به صورت چسباند. پدر قطرات اشک از دیدگانش چکید و در حق او دعا کرد، کلمه ها در دهانش آزاد شدند و امروز او یکی از بهترین و مهمترین سخنرانان و وعاظ و مبلغ شریعت اسلام است.

او کسی نیست جز جناب آقای فاضل کاشی.