ماجرای مغازه خواربارفروشی
پیرمرد با لباس کهنه و مندرس وارد خواربارفروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به
بیشتر بخوانیدپیرمرد با لباس کهنه و مندرس وارد خواربارفروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به
بیشتر بخوانیداز واعظ مرحوم جناب آقای راشد نقل می کنند که روزی در خیابان لاله زار قدم می زده که دیده
بیشتر بخوانیدروزی پیرمردی سوار ماشین در کوچه ای حرکت می کرد. دو نوجوان موتور سوار از روبرو می آمدند. پیرمرد می
بیشتر بخوانیدروزی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در دوران کودکی پیرمردی را دیدند که وضو میگرفت. آن
بیشتر بخوانید