یک یادداشت کوچک
اواسط بهمن 83 بود: صبح روز سه شنبه و هوای ابری و برف سنگینی هم می بارید. با ماشین وارد کوچه محل کارم شدم، بقدری زمین از شدت برف لیز بود که به سختی می شد ماشین را کنترل کرد و مدام لیز می خورد تا اینکه بالاخره کار دستمان داد و عقب ماشین لیز خورد و به جلوی یک رنو5 برخورد کرد. از ماشین پیاده شدم و دیدم چراغ جلو شکسته ومقداری هم جلوی ماشین آسیب دیده، ماشین را پارک کردم و کاغذ کوچکی را برداشته و نوشتم: ((اگر در مورد شکسته شدن چراغ ماشین خواستید پیگیری نمایید با تلفن… تماس بگیرید.)) بعد هم طوری که خیس نشود، لای درب ماشین قرار دادم.
تا روز پنجشنبه خبری نشد، البته من مدام نگاه می کردم که ماشین کی جابجا می شود ولی مثل اینکه شدت برف و تداوم آن اجازه بیرون آمدن از خانه را به صاحب ماشین نداده بود. بالاخره تلفن زنگ خورد که ((آقا سلام! من صاحب همان رنو5 هستم، خیلی ممنون که نوشته گذاشتید و با تشکر زیاد گفت: من چراغ را درست کردم.)) قرار شد هزینه آن را روز شنبه به ایشان تقدیم کنم. وقتی صاحب ماشین آمد و مبلغ را گرفت، گفتم: هزینه آسیب جلوی ماشین چی؟ گفت: آن مشکلی نیست خودم درست می کنم. احساس کردم که یک کاغذ کوچک گذاشتن باعث این گذشت صاحب ماشین شد.