عفونت درون روح آدمی
دکتر حسینی از رفقا تعریف می کرد که روزی سر کلاس استاد معارف خود نشسته بودیم، یکی از دوستان از بیماری خود گله کرد؛ گفتم: تشریف بیاورید مطب در خدمت هستم. فردای آن روز به مطب تشریف آوردند، طبق معمول مشغول معاینه از ایشان شدم و فشار خون را گرفتم و سپس دما سنج را زیر زبان ایشان گذاشتم، میزان دمای بدن او کمی بالا بود؛ چند سوال که از او کردم ایشان از ضعف خود خیلی ناراحت بود؛ ناگهان بوی بسیار بدی از دهان او به مشامم رسید، حدس زدم شاید از دندانهای ایشان باشد و سوال کردم، گفت که سالم است؛ دوباره حدس زدم شاید از غدد چرکی یا لنفاوی حلق باشد؛ بعد از معاینه متوجه شدم، نه آنها هم قرمز نیست و رنگ طبیعی دارد؛ بعد از چند سوال دیگر متوجه شدم که عفونت بسیار شدیدی درون بدن ایشان و داخل معده تشکیل شده است که باید سریعا بستری شده و داروهای مخصوص را بخورد. البته ایشان اجازه گرفت که دارو ها را در منزل استفاده کرده و یک هفته ای هم استراحت کند. هفته بعد که سر کلاس رفتم، استاد فرمودند: چرا شاگردان ما را خانه نشین کرده ای. گفتم: جناب استاد! از بوی بد دهان ایشان پی بردم که عفونت شدیدی داخل بدن دارند که باید سریعاً مداوا و بستری شود و از دیگران جدا شود تا شفا یابد. ایشان فرمود: جالب است، ما از بوی دهان به عفونت درون پی می بریم، ولی آیا از بوی بد فحش، به بیماری درون و عفونت آن نباید پی ببریم؟ آیا نباید آن را سریعاً مداوا کنیم؟ بوی عفونت درون روح آدمی، با فحش هایی که طرف از دهانش خارج می شود، همه جا منتشر می شود و این بوی بد، نشان از بیماری درون دارد، وای بحال ما از فحاشی و بد زبانی!!!