حق الناس
آرایش سر و صورت و لباس به کنار، این مطلب را از سن کودکی این تذکر را داده اند. گاهی اوقات نکات ریزی است که اگر با توجه عادت شود بسیار خوب است. مثلاً این کفش که دم در بود و پات رو گذاشتی رویش، صاحبش راضی است؟ یا این وسیله رو برداشتی صاحبش راضی است؟ و اگر این مورد را حفظ کنیم تا بزرگ شویم، عادت می شود.
مانند حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که برای انجام کارهای شخصی خود، شمع دیگری را روشن کردند. خداوند عالم در روز قیامت ممکن است از حق خودش بگذرد و اگر گناهی کردی و اگر توبه کنی، انشاا… خدا می بخشد، ولی خداوند از حق الناس نمی گذرد، و تو را نگه می دارند تا آن فرد بیاید، باید باشی تا تکلیف کار مشخص شود.
شوخی هم ندارد که حالا یه ذره است و… و حق الناس شقوق مختلفی دارد. از لباس، کفش، وقت، زنگ عمدی زدن خانه، برداشتن چیزی که مال مردم است و بدون رضایت مردم کاری را انجام دهی. آدم فکر می کند که من هنوز شغلی ندارم که برای من صادق باشد. این طور نیست و از همان بچگی صادق است.
بچه بودم و دوستی داشتم که به من گفت: { جلوی مغازه فالوده فروشی بودیم و سرش شلوغ بود } تو برو به صاحب مغازه که آشنایانتان است و راحت می توانی با او صحبت کنی بگو. گفتم: چی؟ گفت: من چند بار که سرش شلوغ بوده رفتم تو و فالوده خوردم و پولش را ندادم و کسی متوجه نشد. من به هوای خرید فالوده وارد مغازه شدم و به صاحب مغازه گفتم: من دوستی دارم که کار اشتباهی انجام داده است و حالا از کارش پشیمان است. به من گفت: آقا! برو نوش جان و مهمان ما. من از رفتار صاحب مغازه خوشم آمد. اگر به او نمی گفتم، تا آخر مدیون طرف بود.
روی دیوار خانه مردم یا روی ماشین مردم چیزی بنویسیم مسؤولیت داره و فردا به همان اندازه گیر هستیم.
مادرم میگفت: پنج سالت که بود، دیدم گلابی در دستت بود که آمدی. گفتم: از کجا آوردی؟ گفتم: نمی دانم! خلاصه با پدرم رفتند تا فهمیدند که از مغازه سر کوچه برداشته بودم. به صاحب مغازه گفتند و پول گلابی را دادند. تاالآن هر موقع از دم آن مغازه رد می شوم یاد آن مورد می افتم.
هر چیزی حساب و کتاب دارد که هم اثر دنیایی دارد و هم اثر آخرتی. آخرتی که باید یه لنگه پا باشی تا طرف بیاید و رضایت بدهد. اثر دنیایی هم داره.
بزرگی می گوید: من دست بچه ام را گرفته بودم و در کوچه می رفتم. قدیم آب نبود و مردم با مشک برای خانه ها آب می بردند. دیدم پسرم دستش سوزن بود و یکی از این آدمها که داشت می رفت، سوزن را به مشک زد و پدرم ایستاد و پول آب را به فرد داد و راضی کرد. به منزل که آمد از مادرم پرسید: من که روزی حلال نیاوردم به خانه چرا این بچه این کار را کرده؟ مادرم فکر کرد که روزی حامله بودم و جلوی میوه فروشی، سوزنی را به داخل انار کردم تا مزه آن را بچشم. پدرم فهمید که اثر آن است.
خلاصه کار سخت است. هر کار می کنی، بگذار مردم مسخره ات کنند، تو نباید بدون رضایت مردم کاری را بکنی. آینده هم همین طور است، اگر رضایت صاحب کارت نباشد تو مسؤول هستی. حق الناس یعنی این.
سر پل، خر بگیری، طرف عوارض را نداد و رد شد؛ می گویند تو رد شدی اما توی راه خرت را می گیرند.
باید از مال و اموال مردم، از مال و اموال خودمان بیشتر مراقبت کنیم. به ما گفتند: در جایی که می روی فقط حق داری راه بروی و غذا بخوری. حالا اگر فوتبال بازی کنی به صاحب محل مسؤولیت داری و باید رضایت طرف را جلب کنی.
اگر باعث شوی که فردی مجبور به کاری شود، مسؤول هستی.
پدر و مادر برای من موبایل خریدند یا خودم خریدم؛ اگر عکس ناجور و بلوتوث بازی کردن را راه بیاندازیم بدون رضایت آنها، مسؤولیت داره.
اگر طرف را پیدا نکردی، باید آنقدر صدقه دهی یا کارهای خیر وزیارت انجام بدهی تا احساس کنی طرف راضی شده است.