لانه گنجشک
روزی پسرکی لانه ی گنجشکی را پیدا کرد و به طرف آن رفت و دو بچه گنجشک را دید؛ یکی از آنها را گرفت و آن را از پا آویزان کرد و چون بچه گنجشک ضعیف بود، یکی از پاهایش کنده شد. مادر پسرک که او را بالای درخت بر سر لانه ی گنجشک دید، از او پرسید: چه می کنی؟ پسرک بچه گنجشک مرده و پای قطع شده ی آن را به مادر نشان داد؛ مادرش گفت: پای او را قطع کردی؟ پایت قطع خواهد شد. بعد از یک ماه پسرک تصادف کرده و به مکافاتش رسید.