در زمان هولاکوخان
چون مادر هولاکوخان مغول از دنیا رفت، بعضی از اعاظم علما به هولاکو گفتند: نکیر و منکر در قبر از هر مرده ای سؤالاتی می پرسند و والده ی شما عوام است و سر رشته سؤال و جواب را ندارد، بهتر آنست که خواجه نصیرالدین طوسی را به همراه وی در قبر فرستی تا جواب سؤالات آن دو ملک را به وجه کافی و جواب وافی بدهد (البته غرض آنها این بود که خواجه را از میان بردارند). خواجه فهمید که در حق او بدگویی شده، لذا به هولاکوخان گفت: سؤال نکیر و منکر در قبر برای هر کس ثابت است و برای شما پادشاهان نیز هست. پس بهتر است شما مرا برای خود نگهداری کنید و یکی از عالمان را در قبر به همراه مادرتان روانه کنید که او نیز از عهده ی سؤال و جواب خوب بر می آید. پس هولاکو حکم کرد که یکی از آنان را در قبر مادرش گذاشتند و خاک مذلت بر سرش ریختند.