کمک کردن به دیگران

داستان شماره ۱:

چه کارهایی را می توانیم برای دیگران انجام دهیم و آیا انجام داده ایم؟! معلم وقتی می رسد بعد از خواندن دعا، شروع به صحبت می کند، خودمانی. بچه ها یک چیز جالب براتون بگم. الان که داشتم می اومدم سر خیابان یک ماشین افتاده بود توی جوب، راننده ماشین آدم خجالتی بود. هی نگاه کردم که به کمکش برم یا نه… راستش حالش رو هم نداشتم اما دیدم خیلی تنهاست و خنده دار اینکه مردم بی تفاوت از کنارش رد می شدند و کسی به او کمک نمی کرد. دلم سوخت و جلو رفتم و با روی باز با اون سلام علیک کردم. گفتم چی شده؟ گفت: ماشین را بد پارک کرده بودم، یک دنده عقب گرفتم و توی جوب افتادم. خلاصه یکی دو نفر که داشتن رد می شدند راصدا زدم و گفتم: آقا یک کمک به این مرد می دهی؟ یک نفرشون با کراهت قبول کرد و یک حالتی که منت می خواست بذاره اومد و به هر حال ماشین با هر بدبختی بود بیرون آمد. از موقعی که ماشین را بیرون آوردیم تا اینجا توی این فکر بودم چطور می شد از کنار یک آدمی که احتیاج به کمک ما داره و ما می توانیم به اون کمک کنیم به راحتی می گذریم. با اینکه به ما خیلی سفارش شده که اگر کاری از دستمان بر می آید برای دیگران انجام بدهیم و….